تو که می خندی،
دریا آبی تر می شود و
تور ماهیگیر ِ تنها لبریزتر.
خبر داری که خدا
در تنهایی شبانه اش
بر دستانی که تو را ساخت بوسه می زند؟

* جاده ی هنوز برفی ِ هراز.

* برف و چای داغ؛ دو یار دیرین ِ من.

*خدای گل های همه رنگ.

* دوقدم مانده به آبی ِ دریا.

* رفاقت - ماندن - پرنده شدن - پرواز - اوج - خدا.

* ماسه و نسیم. چه نوازش ها، چه سر بر شانه گذاشتن ها.

* دریا باشد، تو باشی، یک ساحل بی انتها باشد، کیست که به دنیا نگوید خداحافظ؟

* تک درخت ها همیشه "پدر" اند. یادت باشد.

* دریاچه ی جنگل عباس آباد - بهشهر.

* قایق پدالی - مه - یک دنیا آرامش.

* جزیره ی تا نیمه غرق شده.

* لونه ی مورچه؟!

* آبی ِ خاکستری ِ تنها.

* و دیگر هیچ!

* :)

* شیرییییین!

* و این هم کاهو سکنجبین ِ لب دریا. با سرمای منفی ِ نمی دونم چند درجه. (حتماً مجبور بودیم دیگه!)