تو که می خندی،

دریا آبی تر می شود و

تور ماهیگیر ِ تنها لبریزتر.

خبر داری که خدا

در تنهایی شبانه اش

 

بر دستانی که تو را ساخت بوسه می زند؟   

 

* جاده ی هنوز برفی ِ هراز.

 

* برف و چای داغ؛ دو یار دیرین ِ من. 

 

*خدای گل های همه رنگ.

 

* دوقدم مانده به آبی ِ دریا.

 

* رفاقت - ماندن - پرنده شدن - پرواز - اوج - خدا. 

 

* ماسه و نسیم. چه نوازش ها، چه سر بر شانه گذاشتن ها.

 

* دریا باشد، تو باشی، یک ساحل بی انتها باشد، کیست که به دنیا نگوید خداحافظ؟

 

* تک درخت ها همیشه "پدر" اند. یادت باشد.

 

* دریاچه ی جنگل عباس آباد - بهشهر. 

 

* قایق پدالی - مه - یک دنیا آرامش.

 

* جزیره ی تا نیمه غرق شده. 

 

* لونه ی مورچه؟!

 

* آبی ِ خاکستری ِ تنها. 

 

* و دیگر هیچ!

 

* :)

 

* شیرییییین!

 

* و این هم کاهو سکنجبین ِ لب دریا. با سرمای منفی ِ نمی دونم چند درجه. (حتماً مجبور بودیم دیگه!)

 


سنجاق شد به: عکس نویس, سفرنامه
+  شنبه سی ام فروردین ۱۳۹۳/ 16:53 / ماهی ِ قرمز  | 

 

 


سنجاق شد به: عکس نویس
+  جمعه پانزدهم فروردین ۱۳۹۳/ 23:48 / ماهی ِ قرمز  | 

 

زیر بارون بودم که می را گفت پرسا ببین توی این کتاب چی نوشته:

" پنجم اسفند (روز تولد پرسا) که اسپندار نام دارد و از آن ِفرشته ی پاک آرمئی تی است، سپندارجشن می باشد. این فرشته که آن را سپندارمذ نیز می گویند، در جهان معنوی پدیده ی عشق و محبت و فروتنی و بردباری و جانبازی است و در جهان مادی، پاسبان زنان نیک و "پارسا" است و همه ی خوشی های روی زمین در دست اوست". ص 94 کتاب تاریخ نوروز.

پرسا، تو همون فرشته ای، یقین دارم.

 

 

و من به سادگی و شیرینی  ِهمین پیام، جوانه زدم و درخت توت شدم

 

+  دوشنبه یازدهم فروردین ۱۳۹۳/ 15:58 / ماهی ِ قرمز  | 

 

 

 

تیم: واقعیت اینه که من الان اصلاً در زمان سفر نمی کنم. حتی یک روز هم نشده. فقط هر روز طوری زندگی می کنم که انگار از عمد به این روز برگشتم تا ازش جوری لذت ببرم که گویا آخرین روز عمر معلولی و بی نظیر منه.

 

+ یه فیلم گاهی بهونه ای بزرگ می شه تا لحظه لحظه های کوچیک زندگی رو دریابیم.

 


سنجاق شد به: سالهای فیلم و نسکافه
+  جمعه یکم فروردین ۱۳۹۳/ 3:16 / ماهی ِ قرمز  |